سلام
واقعا نمي دونم چي بگم!!!
فقط احساس ميکنم که يه چيزي نشست توي گلوم که نفس کشيدنم رو مشکل کرد.
اي کاش همه ي بزرگترها بشينن و به جاي صحبت هاي چي خريديم و چي پوشيديم و ... فکراشون رو بريزن روي هم شايد يه دواي براي اين دردا پيدا کردن ، تازه با توجه به مسايل غير اخلاقي سنين پايين يه جورايي ميشه گفت که اين مورد نعنا روي آش بود.
حالا تا خدا راه حلي جلو راهمون بذاره فقط ميتونيم دعا کنيم؛ خديا!يه رحمي به جامعه ي اسلامي ما بکن و خودت از شر بلاهاي داخلي و خارجي حفظش کن که پناهگاهي جز تو نداريم و علم تو احاطه به هر چيز دارد.
آمـــــــــــــــــــــين