سفارش تبلیغ
صبا ویژن



ارثیه با ارزش - بشنو ای دل...






درباره نویسنده
ارثیه با ارزش - بشنو ای دل...
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
اردیبهشت 90


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
ارثیه با ارزش - بشنو ای دل...


لوگوی دوستان


وبلاگ فارسی

آمار بازدید
بازدید کل :16748
بازدید امروز : 3
 RSS 

   

توی سی دی های خاک گرفته ی چندین سال قبل دنبال فایلی برای یکی از دوستان می گشتم که به دستنوشته ای برخورد کردم؛ گفتم بد نیست اینجا بذارم شاید به درد یکی بخوره و استفاده کنه. باشد که قدردان و لایق  ارثیه ی با ارزشی که از حضرت زهرا سلام الهه علیها به ارث برده ایم باشیم، ان شاالله.

حجاب:

می دانیم که حجاب به معنی پوشش است

چرا حجاب ؟

چرا پوشش ؟

تا چه حد پوشاندن ؟

چگونه پوشاندن ؟

و...

اینها سئوالاتی است که همیشه مطرح بوده است .تا به حال بارها شنیده ایم که بین زن و مرد جاذبه ای هست که مثل دو قطب مخالف آهنربا یکدیگر را جذب می کنند .

میل زن به صید بودن و مرد به صیاد بودن به صورت فطری در وجودشان هست و وجود آن هم برای بقای بشر لازم و ضروری است و اگر کنترل نشود به نظر نه تنها باعث بقای نسل بشر نخواهد شد بلکه بر عکس هم عمل خواهد کرد .

خدایی که این نیرو و این غریزه را در وجود انسان قرار داده است تا سازنده باشد حد و حدود و احکامی هم قرار داده که این نیرو مخرب نباشد . به نظر من حتی اگر فرد به عنوان یک مسلمان ، ساده ترین اصل ارتباط متقابل یعنی رعایت حقوق فرد مقابل را عملاً پذیرفته بود و رعایت می کرد اینقدر مشکل نداشتیم .

برخی از زنان و مردان هستند که حقوق طرف مقابل را رعایت نمی کنند و فکر می کنند هر طور که بخواهند می توانند در جامعه ظاهر شوند و با ظاهر مناسبی که جلب توجه نکند در جامعه حضورپیدا نمی کنند .

مثلاً برخی از آقایان هستند که واقعاً ظاهرشان جلب توجه می کند مثلاً مدل های موها و ریشهای عجیب و غریب دارند یا لباسهای بدن نما می پوشند به طوری که حتی اگر برای لحظه ای باشد جلب توجه می کنند ( در حالی که حتی نام حجاب مرد را نشنیده اند و وقتی با آنها درباره حجاب مرد صحبت کنید با تعجب سئوال می کنند که دستور جدید است ؟ ما هم باید چادر سر کنیم ؟! ...)

همین مسئله در ابعاد شاید گسترده تری در مورد خانمها و قیافه های عجیب غریب ترشان وجود دارد ، آرایشهای تند و غلیظ ، شلوارهای کوتاه و بلند و تنگ و گشاد ، مانتوهای تنگ و کوتاه و رنگهای زننده آن و... که به خاطر میل بیشتر زن به جلوه گری است همه چیزهایی است که توجه هر فرد بیننده را جلب می کنند

این قیافه ها باعث می شود که عده ای حتی اگر برای خنده هم باشد برای لحظه ای هم باشد روی او و قیافه او زوم می کنند و چه بسا این کار برای افرادی به یک عادت و یا تفریح تبدیل شود ، مثلاً کارشان این باشد که به قیافه های عجیب غریب دیگران دقت کنند و چیزی برای خنده پیدا کنند و به قول خودشان این دو روزه جوانی خوش باشند !...

غافل از اینکه همه این نگاهها در ضمیر ناخودآگاه فرد تاثیر داشته و کم کم نگاه به نامحرم برای فرد به صورت یک عادت در می آید و عادت چشم چرانی در آنها به وجود می آید و از آن حتی اگر برای تفریح باشد لذت می برند .

سئوال:

هدف این افراد که سعی می کنند قیافه هرچه منحصر به فردتری داشته باشند از این کارشان چیست ؟

کم نیاوردن در برابر افرادی که به عنوان دوست برای خود انتخاب کرده اند ؟

روی مد بودن ؟

کمبود محبت؟

جلب توجه جنس مخالف؟!

جذاب بودن و خود را با ارزش و کمیاب نشان دادن ؟!...

سر کار گذاشتن جنس مخالف و تفریح و خنده ؟!...

به قول خودشان بی کلاس نبودن؟!...

...

واقعاً چه هدفی دارند؟ شاید مشخص شدن این هدف بخشی از جواب سئوال مطرح شده هم باشد . به نظر من به طور کلی در جامعه پوشش خانمها شاید به چند دسته قابل تقسیم باشد :

1- عده ای که پوشیه می زنند

2- عده ای که حجابشان کامل است و چادر را به عنوان حجاب برتر انتخاب کرده اند

3- عده ای که حجابشان کامل است و حد و حدود آن را رعایت می کنند ولی چادر را انتخاب نکرده اند و به مانتو کفایت می کنند

4- عده ای که ظاهراً حجاب دارند ولی حجابشان کامل نیست و به اصطلاح امروز بد حجاب هستند !!!!....

 ولی بد حجابی چیست ؟

آقای دانشمند حرف زیبایی می زد ، می گفت کلمه بد حجابی چیست که آن را درست کرده ایم ما یک حجاب داریم و یک بی حجابی ، چیزی به نام بدحجابی وجود ندارد و نباید وجود داشته باشد . اگر حجاب است به معنای واقعی آن باید باشد و اگر بی حجابی است که بی حجابی باشد .

اگر فردی واقعاً حجاب را قبول کرده باشد و ارزش وجود آن را درک کرده باشد و حفظ حجابش از روی عادت خانوادگی یا حرف مردم یا محدودیتهای موجود در جامعه نباشد مسلماً در رعایت حد و حدود آن هم ملزم خواهد بود . وگرنه شاید به خاطر محدودیتهای موجود بد حجابی و بدحجابها به وجود آید .

بعضی ها هستند که حدود حجاب را به صورت کامل رعایت نمی کنند و اگر موقعیتی پیش آید به کل آن را کنار می گذارند . و بعضی ها هستند که حدود آن را کامل رعایت نمی کنند ولی حاضر هم نیستند که به کل حجاب را کنار بگذارند . با دسته اول که کاری نداریم و اما دسته دوم ، شاید ارزش خود را نمی دانند و فکر می کنند که بیرون بودن چند تار مو یا نمایان بودن قیافه شان در مانتو یا آرایش چهره شان به حال خودشان یا دیگران فرقی نمی کند و از تاثیرات مخرب آن یا اطلاع ندارند یا باور ندارند که تاثیرات آن می تواند مخرب هم باشد. اگر انسان ( چه مرد و چه زن ) به ارزش پاک بودن پی ببرد هرگز خود را به کمتر از بهشت نخواهد فروخت .

در مورد حدود حجاب :

فکر کنم اگر به دو سئوال صادقانه پاسخ دهیم حدود حجاب حداقل برای خودمان مشخص می شود :

چرا باید بپوشانم؟

چه را باید بپوشانم ؟

 - یکی شاید جواب بدهد:

می پوشانم چون ازپدرم می ترسم

همانقدری می پوشانم که دعوایم نکند و راضی باشد

- یا جواب بدهد :

می پوشانم چون از عذاب خدا می ترسم

آنقدری می پوشانم که او راضی باشد

- و یا بگوید:

می پوشانم تا از تیررس نگاه نامحرمان در امان باشم ، باعث گناه و انحراف کسی نشوم و حقوق طرف مقابل را رعایت کرده باشم تا هم خود آسوده باشم و هم دیگران .

پس می پوشانم هر چیزی که بدانم جلب توجه می کند حتی اگر گردی صورتم باشد وقتی که بدانم نا محرمی با شهوت و لذت به آن نگاه می کند .

به نظر شما  ظاهر این افراد چه تفاوتی خواهد داشت ؟!!!!...

 پس شاید بتوان گفت که حجاب می تواند پوشیه باشد یا چادر باشد و یا مانتو و مقنعه باشد یا هرپوششی که جلب توجه نکند و حدود شرعی را هم رعایت کند.

 یک نکته جالب در یکی از برنامه های تلویزیون که درباره حجاب صحبت می شد بیان کردند این بود که شرع و عرف با هم متفاوت است . مثلاً اگر در یک جامعه ای همه خانمها چادر سفید سر کنند و عرف جامعه این باشد تو هم باید چادر سفید سر کنی چون چادر مشکی تو در آن جامعه جلب توجه خواهد کرد .

اما نکته ای که هست این است که این بدان معنا نیست که وقتی در جامعه ای همه بد حجاب بودند در سایه عرف شرع را زیرپا بگذاریم و برای اینکه حجاب ما جلب توجه نکند آنرا کنار بگذاریم و بد حجاب باشیم و همرنگ جماعت شویم .

حجاب باید به گونه ای باشد که هم خود انسان احساس راحتی کند و سنگینی نگاه کسی را بر خود تحمل نکند و هم دیگران در کنار او احساس راحتی کنند . ولی  راحتی نه به این معنا که بگوییم ما خیلی راحت هستیم و مثل خواهر و برادر هستیم و هیچ فکری از ذهن هیچ کداممان عبور نمی کند و.... بلکه راحتی به معنای واقعی آن . و همین حد و حدود حجاب را مشخص خواهد کرد و خود فرد از هرچه باعث توجه دیگران شود دوری خواهد کرد .

اگر کسی این را هدف قرار داده باشد و مثلاً بداند که نوشتن جزوه سر کلاس برایش دشوار است و می خواهد سر کلاس چادرش را در بیاورد مانتویی که زیر چادرش خواهد پوشید هم ، در راستای همین هدفش خواهد بود . یا مثلاً اگر با مانتو پای تخته می رود که مسئله ای را حل کند ، مانتویش آنقدر تنگ نخواهد بود که وقتی پای تخته رفت خودش مسئله ای باشد که دیگران او را حل می کنند !

باور کنید که اگر اصل حجاب را و یا حتی ارزش خودمان را فهمیده باشیم و ارزش های واقعی را ارزش بدانیم و نه ضد ارزشها را ، حدود حجاب خود به خود برایمان مشخص می شود و خودمان حدودش را حس می کنیم و آنگاه میزانش را آنگونه که باید تنظیم می کنیم .

اما اگر حجاب را همین بدانیم که وقتی به سن تکلیف رسیدم مادرم چادر و مقنعه سرم کرد یا اگر سر نمی کردم مدیر مدرسه راهم نمی داد یا پدرم دعوایم می کرد چون همسایه ها حرف مفت می زدند و.... آنوقت است که در اثر اجبار مثل بچه های دانشگاه خودمان از جلو مانتویی خواهیم بود و ازپشت چادری و یا چادرمان مثل شنل زورو خواهد بود و...

حجاب یعنی پوشش ،اما حجاب فقط پوشانیدن پوست بدن یا موی سر نیست که اگر کچل بودی روسری لازم نباشد و یا می توانی کلاه گیسی داشته باشی و آنوقت چون موی سر خودت نیست آن را بیرون بگذاری ( که اگر موی سرت هم نباشد به چهره تو زیبایی بخشیده است و همین است که نباید باشد )،پوشش یعنی که برآمدگی ها و فرورفتگی های انداممان و آنچه باعث می شود نگاه نامحرمان مسیر حرکتمان را با لذت یا کنجکاوی دنبال کند را بپوشانیم .

 کلاه شرعی بر سر خودمان نگذاریم که چون در بازار هرچه مانتو هست همین شکلی است چاره ای ندارم و همین را می خرم و می پوشم . نمی توانی بگویی وضع جامعه خراب است و همه دارند گناه می کنند و چه گناههای بدتری که چند تار موی من پیش آن چیزی نیست و چرا به من گیر می دهید بروید جلوی بقیه را بگیرید ، زیرا که گناه دیگران مجوز گناه ما نمی شود این توجیه هایی که می کنیم از ما سلب مسئولیت و تکلیف نمی کند .

همه چیز در قرآن بیان شده ، سواد هم داریم ، کتابهای تفسیر و ... هم هست فرصت و عقل هم که خداوند به ما داده است پس چه توجیهی برای دادگاه قیامتمان درپیشگاه خدا خواهیم آورد ؟

بیایید کمی بیشتر مراقب خودمان و دیگران باشیم شاید از عمرمان چیز زیادی نمانده باشد چه بسیار افرادی که نصف همین عمر ما را هم نداشتند و فرصتشان به پایان رسید ...

مطلب دیگر اینکه یکی در جواب بعضی ها که می گفتند ظاهر را ولش کن دلت باید پاک باشد می گفت که ، اگر دل پاک باشد چشم ها و گوشها هم پاک خواهد بود ( فی قلوبهم مرضٌ ... ) . باید تسلیم اهل بیت باشیم ( الاسلام هو التسلیم ) اسلام داشتن یعنی تسلیم امر خدا و اهل بیت بودن .اول روحیه تعبد و بندگی را در خودمان تقویت کنیم بعد دنبال دلیل بگردیم اگر دلیل امری را که اهل بیت فرموده بودند را پیدا کردیم که چه بهتر اگر نه بازهم تسلیم خواهیم بود .

اگر فهمیدیم خدا حکیم است آنوقت می دانیم که در هر کاری حکمتی است؛ اگر به حکمت امری رسیدیم که خوب است، اگر نه دلیل و حکمت آن ضد عقل نخواهد بود بلکه ماوراء عقل خواهد بود .

ما کجا تسلیم امر خدا و اهل بیت هستیم ؟...



نویسنده » ره گذر » ساعت 8:53 صبح روز سه شنبه 90 اردیبهشت 20